شناسه خبر 3042| 1401/9/26 15:54| بازدید 102

سینیشا میهایلوویچ درگذشت

زلاتان در کتاب آدرنالین:

سینیشا میهایلوویچ درگذشت

زلاتان در کتاب آدرنالین:

✏️وقتی به من گفتند میهایلوویچ سرطان خون دارد، ناگهان به کابوس برادرم پرتاب شدم و آن روزهای وحشتناک دوباره زنده شد. می‌خواستم بلافاصله به او زنگ بزنم، اما قدرتش را نداشتم.

چند روز بعد موفق شدم. شماره‌اش را می‌گیرم اما نمی‌دانم چه بگویم: «حالت چطوره؟»

از یکی که سرطان خون دارد می‌پرسی «حالت چطوره». عالی.

سؤال احمقانه‌ای است.

متوجه شد من‌من می‌کنم و به مشکل خورده‌ام. خودش صحبت می‌کند.

به من می‌گوید: «باتو...»

باتو در زبان اسلاوی به معنای «فرزندم» است.

«باتو، منو می‌شناسی، می‌دونی که این نبرد رو می‌برم. من قوی‌ام، حالم خوبه، نگران نباش».

اوست که به من شهامت می‌دهد. اطلاعات کمی درباره‌ی سرطان خون دارم. فقط تجربه‌ی ویرانگر برادرم. وقتی میهایلوویچ با من حرف می‌زند، نمی‌دانم که آیا آخرین باری است که صدایش را می‌شنوم یا نه.

در میان تردیدها و ترسهایم به من می‌گوید: «به یک مهاجم نیاز داریم. بیا پیش ما».

فهمیدید؟ سینیشا تصور می‌کرد که معالجه خواهد شد، از بیماری‌اش‌ فراتر رفته بود، روی نیمکت بولونیا نشسته بود و انتظار من را می‌کشید.

اخبار مرتبط